محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

بدون عنوان

سلام مهربون مامان امروز 13 و نیم ماهه شدی و در واقع 410 روز از تولدت میگذره و همچنان بامزه تر و دوست داشتنی تر میشی... علاقه خیلی شدیدی به آب بازی داری و روزی 2- 3 بار حداقل آب بازی می کنی حالا یا تو حموم یا پارکینگ یا حیاط هر جا که شیلنگ یا شیر آب رو بببینی تند تند میگی آب آب و میری سر وقت بازی. هر موقع که میریم خونه مامان جون اینا باید واست آهنگ بزارن و تو هم به قول خودت نای نای (رقص)کنی.اونم چه رقصی واقعا دیدن داره عاشق رقصیدنتم. علاقه زیادی هم به کفش داری هر جا کفش میبینی حتما باید تو پات امتحانش کنی و همیشه میری سراغ جا کفشی و هرچی کفش اون تو هست میکشی بیرون و به پا میزنی!!! و کار منم شده جمع کردن کفش ها از تو خونه کتاب حیوان...
14 مرداد 1392

کچل کچل کلاچه....

سلام مهربونم دو روز بعد از تولدت با بابایی تصمیم گرفتیم که موهات رو کامل کوتاه کنیم. هرچند که خیلی حیفم میومد آخه خیلی رنگ موهات رو دوست دارم. ولی واقعا نا مرتب شده بودن و به هیچ صراطی مستقیم نبودن..!!! البته تنوعی هم شد و کلی چهرت تغییر کرد و دوست داشتنی تر شدی... تو ادامه مطلب واست عکس میذارم.... الان من خوشحالم چون نمی دونم که چه کاری قراره انجام شه...!! ای وااااایییی این چییییییهههه؟؟؟؟ این منم؟؟؟ چقد عوض شدم؟؟؟؟   ...
10 مرداد 1392

13 ماهگیت مبارک

عشق مامان امروز 13 ماهه شدی و تا این لحظه 6 تا مروارید خوشگل داری 4 تا بالا و 2 تا پایین. علاقه خیلی زیادی به دوچرخت داری و همیشه با بابایی دوچرخه سواری میکنی و هر وقت که میخوای سوار دوچرخت شی میای دست بابا رو میکشی و میگی قاااان قان قان هر کاری که ما انجام میدیم یا به هر چیز که دست می زنیم توهم حتما باید اون کار رو امتحان کنی و کشفش کنی ! همیشه با اِه اِه کردن منظورت رو میرسونی و اگه خدای نخواسته ما منظورت رو متوجه نشیم این اِه اِه تبدیل به جیغ میشه اونم از نوع بنفففشش هر کاری که انجام بدیم به بهترین شکل ممکن اونو تقلید میکنی!! یه کار دیگه که خیلی دوست دارم سوت زدنته... بابایی یه سوت بهت داده تا جایی که میتونی نفس میگیری و یهو ...
1 مرداد 1392

اولین سفر امین کوچولو به مشهد

سلام نازنینم 11 خرداد رفتیم مشهد تو هم خیلی خوش اخلاق و خوش مسافرت بودی و واقعا بهمون خوش گذشت. چند تا عکس هم تو ادامه مطلب... محمد امین تو حرم امام رضا...   و ... بعد از زیارت وقتی که اذان رو شنیدی تو هم داری اذان میدی....   بعد از زیارت یه پارک درست حسابی میچسبه..... ...
2 تير 1392

یه خبرررر

سلام عزیزم یه خبر مهمممممم امروز 8 خرداد ساعت 13 و 29 دقیقه من عمه شدم و سجاد کو چولو دنیا اومد. خیلی خوشحالم که یه فرشته کوچولوی دیگه به جمع ما اضافه شد. خدااااایااااا شکرتتتتتتت بابت این همه خوبی. راستی سجاد کوچولو هم مثل تو خردادی شد و البته دو تاییتون روز چهارشنبه دنیا اومدین ! امروز دندون سوم گل پسرم هم خودش رو نشون داد و پسر ناز مامان سه دندونه شد.   ...
9 خرداد 1392

بدون عنوان

سلام  پسر نازم الان خوابیدی و من اومدم تا از کارات واست بگم. وقتی که میریم پیش باباجون و مامان جون دیگه هر شیرین کاری که یاد داری انجام میدی  و اونا هم حسابی تشویقت میکنن و با این کارات همه رو میخندونی. وقتی هم که توپ بازی میکنیم همش میگی توووو توووو که منظورت همون توپ هست! یک کار خیلی بامزه که بابا بهت یاد داده انجام میدی.بهت میگیم الکی لالا کن توهم سریع سرت رو رو زمین میزاری و میگی خخخوووووو   خخخوووو  واسه من خر و پف میکنی !! خیلی شن بازی رو دوست داری و هر موقع که میریم پارک باید یه جا پیدا کنی و بشینی شن بازی کنی. دیگه خیلی کم پیش میاد چیزی رو دهنت بزاری ولی گاهی اوقات به ما نگاه میکنی و هرچی دست...
9 خرداد 1392

11 ماهگیت مبارک....

سلام پسر نازم الان 11 ماهه شدی! دیگه چیزی تا 1 سالگیت نمونده .هرچقدر که بزرگتر میشی کارات هم بامزه تر میشه. الان تو راه رفتن کاملا حرفه ای شدی و دیگه واسه بلند شدن از زمین از جایی دست نمیگیری.  ولی یکم بی اشتها شدی تو غذا خوردن فقط یک سری غذا های خاص مثل سوپ می خوری و زیاد هم غذاهای شیرین دوست نداری.البته این بی اشتهاییت فکر میکنم بخاطر گرمی هوا و شایدم دندونات باشه فکر کنم دیگه کم کم باید دندونای ردیف بالا خود نمایی کنن. تا این لحظه پسر مهربون من هنوز 2 دندونست! دیگه بگم که حسابی دلت بیرون رفتن و ماشین سواری می خواد اصلا تو خونه طاقت نمیاری وقتی هم که تو خونه هستی مدام از مبلا بالا و پایین میری و باید کلی مواظبت باشم که احیا...
31 ارديبهشت 1392

راه رفتن نفسم...

سلام نفسم الان که 10 ماه و نیم شدی خیلی مهارتت تو راه رفتن بیشتر شده. وقتی از یه جا میگیری بلند میشی دستت رو رها میکنی و شروع به راه رفتن میکنی و میخندی. دوست دارم تو این حالت بخورمت انقد که ناز میشی. الان اعضای بدن رو میشناسی. وقتی میگم زبونت کجاست تا جایی که امکان داره زبونت رو میدی بیرون و منتظری که تشویقت کنیم. میگم پاهات کجاست؟ زود پاهات رو حرکت میدی وقتی که از بقیه اجزای صورتت سوال میکنم اونارو تو صورت من نشون میدی، هنوز تو صورت خودت نشون نمیدی. هرموقع واست آهنگ میزاریم تند تند دست میزنی  و بعدش بشکن میزنی این بشکن زدنت خییییییلیییی بامزست این کار رو مامان جون یادت داده. در ضمن عاشق پارک و تاب بازی هم هستی.هر موقع...
22 ارديبهشت 1392