اولین مروارید ها
دقیقا تو 8 ماه و 2 روزگی اولین مرواریدهای نفس مامان خودنمایی کردن.
وااااااااای که چقدر خوشحال شدم وقتی دندونت رو دیدم.داشتم بهت شام میدادم که یهو دستم به یه چیز تیز کوچولو رو لثت خورد.سریع به بابایی گفتم بابا هم با خوشحالی اومد دندونت رو ببینه حالا مگه تو لبات رو از رو هم برمیداشتی.....
من بدو بدو رفتم به مامان جون اینا گفتم وقتی اومدم پایین بابا گفت موفق شدم دیدمشون 2 تا بودن
آخه من فکر میکردم 1 دونست چون خیلی کوچولو بودن با دست که لمس میکردم 2 تا احساس نمیشد.
خلاصه بسی دوق و شادی کردیم...........
راستی واسه 8 ماهگیت که رفتیم کنترل رشد وزنت 9600 و قدت 75 بود.
هزار ماشالا هرروز کارات با مزه تر و شیطونیات بیشتر میشه. الان اصلا تمایلی به چهار دست و پا نشون نمیدی دوست داری ما دستات رو بگیریم تا تو راه بری هر جا باشی خودت رو به ما میرسونی و از پاهای ما میگیری و بلند میشی و یه شیرین بازیایی میکنی که آدم نمیتونه بغلت نکنه و راه نبردت.
البته ناگفته نماند که بابا و باباجون تو امر راه بردن تو خیلی حوصله به خرج میدن و همیشه پایه راه بردنت هستن
وقتی خودت دست میگیری از جایی بلند میشی چند قدمی هم میتونی به پهلو برداری.
وقت غذا خوردن هم که دوست داری همش خودت غذا بخوری اگه چیزی به دستت ندم که خودت بخوری اصلا نمیذاری بهت غذا بدم و همش قاشق رو از من میگیری......
یه کار دیگت اینه که وقتی کسی نماز میخونه با سرعت نور خودت رو بهش میرسونی و مهر رو برمیداری و میخوریش. تنها کاریه که همچنان ادامه داره و انجامش میدی.......
خیلی علاقه داری که بری تو اتاق ها و به همه جا سرک بکشی!
تازگی دست دست هم یادگرفتی.
بابا و ماما هم گاهی میگی. معمولا ماما رو وقتی میگی که جایی گیر کرده باشی و هیچ کاری ازت بر نمیاد!
همیشه شاد وسالم باشی عزییییییزم.
عکس ها ادامه مطلب.....
اینم اولین عکس بعد از پیدایش دندون
البته دندونی که دیده نمیشه......
سرگرمی های عسلممممممم
گشت وگذار تو خونه
اینم از استراحت بعدش..
موهام قشنگهههههه؟؟